بیاض

             بنام خالق ماه                   

       به مناسبت  ماه‌ مبارک  رجب المرجب         

شاید یک یادی از آنچه که در پیش رویمان است و قدر بدانم و ارزان از دست ندهیم.

روایتی است از پیامبر اعظم(ص) که ماه رجب ماه علی(ع) است و شعبان ماه من و رمضان ماه خدا.

از شهر علی(ع) درست وارد شهر پیامبر(ص) سپس قدم به شهر خدا بگذار

حالا ما وارد ماهی ‌شده‌ایم که در اعمال آن بخصوص روزه ثواب فراوان است.

حتی سه روز روزه در این ماه بهشت را واجب می‌کند.

  امیدوارم در شهر علی(ع) آنچنان وارد شویم ؛ دلشاد.

  و چنان عمل کنیم؛ خواست پیامبر و اولیاء خدا.

  و چنان خارج شویم؛ دست پر.

  و از شهر پیامبر هم? هم ....

  ........

  و آماده شویم تا وارد شهر خدا شویم.

  چون این شهر شهری است بسیار مبارک وارد شدن

  آن هم اسباب و اثاثیه‌ای می‌خواهد که در این دو شهر

  قبلی باید تدارک دید.

آماده شو که شهر اول را از دست ندهی و شهر دوم هم در راه است


بنام خالق بی ادعاها

وَلَوکانَتِ الأنبِیاءُ أهلَ قُوََّةٍ لاتُرامُ؛ وَ عِزةٍ لاتُضام وَ مُلکٍ تُمَدُّ نَحوَهُ اُعناقُ الَّجالِ؛ وَ تُشَدُّ اِلَیهِ عُقَدُالرَّجال لَکانَ ذالِکَ اُهوَنَ عَلَی الخَلقِ فی الاِعتُبار

وَاُبعَدَ لَهُم فی الاِستِکبارِ(الاِستکثار) وَلا مَنُو عَن رَهبَةٍ قاهِرَةٍ لَهُم، اَو رَغبَةٍ مائِلَةٍ بِهِم، فَکانَتِ النِّیّات مُشتَرَکَةً وَالحَسَناتُ مُقتَسَمَةً

نهج البلاغه؛ کوتاه سخنی از خطبه 192 یا قاصعه

اگر پیامبران الهی دارای هیبتی بودند که مخالفت با آنان امکان نمی‌داشت و توانایی و عزتی می‌داشتند که هرگز مغلوب نمی‌شدند و سلطنت و حکومتی می‌داشتند که همه چشمها به سوی آنان بود از راه‌های دور بار سفر بسوی آنان می‌بستند{اعتبار و ارزششان} در میان مردم اندک بود و متکبران در برابرشان سر فرود می‌اوردند و تظاهر به ایمان می‌کردند از روی ترس و یا علاقه‌ای که مادیات داشتند.

در آن صورت {نیتهای خالص} یافت نمی‌شد و اهداف غیر الهی در ایمانشان راه می‌یافت و با انگیزه‌ای گوناگون به سوی نیکی‌ها می‌شتافتند.از اعا تا عمل خیلی راه است

در ابتدای این خطبه بسیار طولانی حضرت علی علیه السلام اشاره خوبی دارد که من از نوشتن عربی آن گذشتم و آن اینکه در صورتی که خداوند پیامبران را با عزم و اراده قوی گر چه با ظاهری ساده و فقیر مبعوث کرد و با قناعتی که دلها و چشمها را پرسازد و هرچند فقیر و نداری ظاهری آنان چشم آنان چشم و گوشها را خیره سازد

و در ادامه می‌فرماید خداوند سبحان اراده کرد پیروان پیامبران و کتب آسمانی و صدیقین با فروتنی در عبادت تسلیم در برابر فرمان حق و اطاعت محض فرمانبرداری با نیت خالص تنها برای خدا صورت پذیرد و اهداف غیر حدایی در آن راه نیابد که هر مقدار آزمایش و مشکلات بزرگ‌تر باشد ثواب و پاداش آن گرنبهاتر خواهد بود.

این قسمت کوتاه خطبه قاصعه را خوب در ذهن نگهدارید و من پیرامون آن در پرانتز بگویم که این سخنرانی در روی پشت اسب و در سال 40 هجری برای خار شمردن(قاصعه) ارزشهای دوران جاهلی و قریش ایراد گردیده است، کمی بخودمان نهیب بزینم که پیامبر برای چه ارزشهایی آمده و ما با چه ارزشهایی داریم زندگی می‌کنیم!؟

البته در کل خطبه بی اندازه نکته وجود دارد اما در همین چند خط هم یک عالمه حرف است انسان را به لزره وا می‌دارد که من می‌خواهم به کوتاه نکاتی اشاره کنم.

ابتدا اراده و عزم قوی پیامبران یک ارزش برشمرده شده متاسفانه ما گاهاً و اشتباهاً به آن غد و سرسختی می‌گویم فرق این دو یعنی اراده و عزم قوی با غد بودن این است که یکی بر گفته و حق پافشاری می‌کند و دیگری بر مشتبه یا اشتباه، چرا وقتی در یک گفته اراده می‌کنید که حق است بر خود ترس راه می‌دهیم و از آن کوتاه می‌آیم و توجیه باطل مصلحت و ... روی آن می‌گذاریم

به اراده یک پیر مرد حق شناس و حق گو از صالحین توجه کنیم می‌بینید که با درس گرفتن از همین مکتب در کمال سادگی یک اراده پولادین دارد و همین اراده اوست که یک انقلاب را ایجاد می‌کند چون حقیقت را پیدا کرده و هیچ از آن کوتاه نمی‌آید اگر می‌خواست مصلحت اندیشی کند که بهتر بود مثل خیلی از علمای دیگر در خانه می‌نشست و به فقه و اصول و... می‌پرداخت ولی قیام کرد بر علیه زر و زور و استبداد و استعمار و استثمار و دیدید که با همین اراده قوی عزیز شد و پیروز

کاری که او کرد یک نمونه کار پیامبر گونه است پیامبر اسلام وقتی دعوت به اسلام می‌کرد فقط چند نفری گرد او بودند و همه ضد او و هیچ کس جرات نزدیک شدن به او را نداشت چون همه چیز خود را از دست می‌داد او در کمال سادگی و حتی نداری تبلیغ کرد و دست از هدف خود بر نداشت تا پیروز شد، موسی هم در آن فضای فروعنی با همین عزم خود بر حاکمان جور و ظلم پیروز شد پشت سر نهادن فراعنه و حکام

جور زمان اراده می‌خواهد اما فخرفروشی و بزرگ بینی نمی‌خواهد توهم نمی‌خواهد.

ابتدا با بصیرت و روشندلی باید حق را یافت سپس اراده پولادین داشت.

امام خمینی(ره) اراده و عزم قوی داشت ولی حشم و پول و ثروت و مقام و کاخ عاج نداشت و او با همین اراده بر ارتش مسلح شده شاه خائن بوسیله آمریکای جنایت پیشه پیروز شد

پس باید تربیتی داشته باشیم که ابتدا بر مدار حق حرکت کنیم فرزندان و آینده‌سازان ابتدا حق را بیابند سپس بر همین مدار حق عزم خود را جزم نمایند وقتی حق یافت شد دیگر کوتاه آمدن و توجیه کردن معنی ندارد، این معنی و مفهوم پیروزی بخش است.

وقتی کارگزارن در این مملکت جولان میدادند مردم از آنها می‌خواستند که دست از اصراف و اشرافی گری بشویند ولی آنها خود را مدیران زبده و لایق می‌پنداشتند که چون آنها وجود نداشته و ندارد بجای کار کردن و مدیریت ریاست می‌کردند این معنی ریاست در اسلام و مکاتب الهی ضد ارزش است چرا باید یک مدیر اسلامی به ارزشهایی تکیه کند که با مکتب اسلام بیگانه است فروتنی از مدیر بگریزد و فخر فروشی جای آنرا بگیرد ساده پوشی جای خود را به لباس فاخر بدهد وقتی هم تذکر بدهی می‌گویند باید ابهت داشته باشی این درست جوابی است که حضرت آنرا نقد کرده مگر پیش بردن امور با ترس و وحشت و ابهت باید باشد مگر کار کردن باید با لباس مخصوصی انجام گیرد

امام روی زمین و یک تشک کوچک می‌نشست اما سران استکبار از او حساب می‌بردند

تا این جلال و جبروت مادی و ظاهری نباشد کارها سامان نمی‌گیرد من وقتی می‌توانم کار کنم که با مردم عادی متفاوت باشم تا آنها از من حساب ببرند، قد و موی چنین و کفش و کلاه و کت آنچنانی تا نباشد من نمی‌توانم ریاست کنم، همین موارد باعث می‌شود وقتی او را از پستش عذل می‌کنند طاقت نمی‌آورد خیال می‌کند که از کوه پرت شده آنچان خودش را گرفته که امروز بر او آوار شده است، تمام آن مدیران جبروتی از دولتی که آنها را کنار زد عصبانی هستند چرا که در مدیریت خود فخر فروشی کرده‌اند و امروز نمی‌توانند تحمل کنند که مدیر نباشند و این معضلی است که اسلام آنرا ترک کرده و اینها را ارزش ندانسته به چیزهایی ارزش داده که قابل گرفتن و پس دادن نیست چیزهایی ارزش دارند که خودت باید بدست آوری و خودت نگهبان آن هستی دیگران در آن تصرفی ندارند.

نمرودیان و فراعنه و پادشاهان به کاخ‌ها و طلا و جواهر و لباسهای زرباف به مردم فخر می‌فروختند چون اینها همه عارضی بودند و می‌بینید که روزی از دست می‌روند و صاحبان آن نیز نابود می‌شوند، چنان خود را به اینها وابسطه می‌کنند که اگر روزی نباشد دق خواهند کرد و یا عمرشان را سر آن می‌گذارند یا نیمی از آن را با بیمار شدن نابود می‌کنند

امام خمینی(ره) یک نمونه ارائه کرده چون او دیگر نبی و رسول و امام معصوم نیست که ما بگویم ما انسانها قادر نیستیم به این ارزشها دست پیدا کنیم، می‌شود چون او اینکار را کرد، چرا که خداوند خواسته ارزشهای درونی را بجای ارزشهای عارضی قرار دهد پس ممکن است.

اما نکته‌ای دیگر که خیلی دقیق و از زاویه‌ای باریک به آن نگاه شده است اینکه بی‌الفرض که پیامبران دارای جبروت و هیبت آنچنانی بودند و همه سر تعظیم به درگاهشان فرود می‌آوردند( یعنی اگر خدا می‌خواست پیامبرش چنین باشد برایش اصلاً سخت نبود) و همه پادشاهان و مردم عادی همه از ترس و هیبت و هیمنه او تسلیم او شده و همین معنی که ما گاهاً استفاده می‌کنیم و شاید هم متعرض که چرا پیامبران چنین نبودند تا همه بسوی آنها رفته و به کلام آنها عمل کنند و حتماً جهان می‌شد گلستان!

چرا؟ پیامبران چون انسانهای عادی بودند و مثل آنها می‌پوشیدند مثل آنها می‌خوردند حتی کتک، در جنگها گاهی شکست می‌خوردند پیامبر اسلام در جنگ احد زخمها برداشت که اگر علی علیه‌السلام به دفاع او بر نمی‌خواست شاید کارش تمام می‌شد اینها سوالاتی است که در مخ کوچک ما وول می‌خورند اما این اراده‌ای پرودگار است که پیامبر همانطور باشد که مردم عادی هستند، ظاهری ساده ولی اراده آنها دیگر عادی نیست بلکه کوه‌ها را از جا می‌کند پولادین و قوی!

اما باید به ارزش این تسلیم شدن اشاره کرد؟

عزت و ارزش آن است که صاحب تسلیم شونده در برابر رسول خدا از روی اختیار باشد و عقل حاکم باشد و حقیقت را درک کند و در این ایمان خود حاضر باشد جان فدایی کند وگر نه تسلیم از روی جبر و زور چه ارزشی دارد

خداوند می‌خواهد به کسانی که از روی اختیار تسلیم حق شده‌اند جزا دهد اگر با ارزشهای مادی بسنجیم هم حتی این تسلیم شدن بی‌ارزش است.

همه می‌شدند یکسان دیگر حق گوی واقعی با حق حق زن ظاهر صلاح قابل شناخت نبود نیتهای خالص را خداوند می‌خواهد نه جمعیت فراوان

عدد زیاد مهم نیست ارزش یک نفر می‌تواند به همه عالم باشد وقتی اختیار باشد و با ملاک ارزشهای اصیل وارد شود.

حضرت می‌گوید در این حالت نیتهای خالص مشخص نمی‌شد خداوند می‌خواهد اتمام حجت کند یعنی نیتهای صادق و خالص را می‌خواهد بیرون بکشد.

روزی که یک رئیس جمهور ساده پوش و دارای اراده قوی همه جهان را مجذوب خود کرد را بیاد آورید و زمانی که رئیس جمهور بی اراده‌ای برای خوش آمد فلان شاه فرش قرمز گسترد همه در همین مملکت و در همین جمهوری اسلامی اتفاق افتاد

همین امروز دیده می‌شود و حتی در مناظره تلویزیونی رقیب می‌گفت که آبروی کشورمان با فلان کار و فلان صحبت در جهان برده‌ای فلان رفتن شما در فلان کنفرانس و پرت کردن تخم مرغ یا .... اینها به ایران و اسلام توهین است.این سخن درست عکس رفتار و کردار انبیاء و امامان و حتی یاران آنهاست

مالک اشتر وقتی در کوچه می‌رفت یک فرماندار بود و یک فرمانده بی‌همتا بر سر او خاکستر پاشیدند اما او چه کرد فرد خاطی را بخاطر اینکه به یک شخصیت مملکت توهین کرده بدار کشید آیا آبروی جهان اسلام خدشه دار شد؟ البته از نظر این آقایان که مجذوب مادیات هستند بلی

ولی برای علی علیه السلام اینها الگو هستند

امام خمینی یک الگو ست

و کسی که این سخن سخیف را به رئیس جمهور وارد می‌کند که چرا در فلان جا سخنی نگفتی که فلان ابرقدرت را خوش آید ! هم ادعای خط امام و پیروی از او را دارد! عجبا؛ امام و خط او!

اما چشمانش پر است برای رسیدن به قدرت جز رسیدن به آن به هیچ چیز فکر نمی‌کند

پیروی از امام همان پیروی از پیامبر(ص) و مکتب اسلام است که برای دنیاداران خیلی آسان نیست حتی قابل هضم هم نیست!

و ادعای پیروی از امام یک ریسمان برای رسیدن به قدرت!

در بوته عمل چقدر پیرو این خط ولایت و امام هستید اگر به ادعا باشد همه مدعی هستیم در شعار مهم نیست عمل مهم است.

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت آسیب نرسد

مدعی خط امام چقدر پشیبان ولایت هستی؟

کسانی که قانون می‌گویند آنرا قبول ندارند غلط می‌کنند قانون آنها را قبول ندارند

کسانی که با دروغ ادعای تقلب دارند و قانون را قبول ندارند چقدر پیرو امام هستند؟

اگر دیدید دشمنان مملکت از شما تعریف می‌کنند بدانید که دارید راه اشتباه می‌روید

مدعیان خط امام امروز استکبار و اسرائیل از چه کسی سخن می‌گوید و چه کسانی امروز سرمایه اسرائیل شده‌اند؟

آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند

مدعیان بی آبرو چه در زمان امام و چه اکنون با تفریط و اکنون با تندروی همه‌ی این سخنان را پشت سر می‌گذارید

پشتیبانان کدام موج و فکر و سخن و فرد به عکس امام و عاشورا و حسین توهین کرده و فرار می‌کنند؟ 


بنام گرداننده بی همتا

شاید از کودکی این فکر در من مثل هر یک از شما وجود داشت که وقتی می‌گفتند محرم سال ?1 هجری قمری و روز عاشورا در تابستان اتفاق افتاده و هوا بسیار گرم بود دلتان می‌خواست بدانید که درست است یا خیر؟

بالاخره با اینکه زیاد این برابری گفته شده و برنامه‌هایی نیز که درست است و این مطابقت را انجام می‌دهد  و ثابت شده,  انسان دلش می‌خواهد خود نیز این مطلب را تجربه کند!

اگر از این تیپ هستید و مثل من سالها را به ساعت و دقیقه تبدیل کرده ولابد در یک برنامه اکسل یا جای دیگری به قمری بر گشت داده و از این قبیل کارها.... و نتایج متجیر‌العقلی نصیب‌تان شده باشد!؟

می‌خواهم یک راه میان بر برای این برابری ایجاد کنم که حتی قادر باشید هر سال دیگری را به این ترتیب به قمری و برعکس قمری به شمسی تبدیل کنید شاید دقیق نباشد ولی می‌تواند با نزدیکی زیاد درست باشد

چگونگی بدست آوردن این فرمول بصورت زیر ساخته می‌شود و شاید جالبترین مطلبی که باید بدانید اینکه روز 18 ذیحجه سال دهم روز نوروز بوده و شاید ما وقتی نوروز را پاس می‌داریم یکی هم نیتمان این باشد که داریم سالگرد ولایت علی علیه‌السلام را نیز جشن سال شمسی می‌گیریم:

توضیح: برابری ارقام و ماهای قمری بدین صورت است؛

1=محرم

2=صفربرابری هلال ماه و سال

3=ربیع‌الاول

?=ربیع‌الثانی

?=جمادی‌الاول

?=جمادی‌الثانی

7=رجب

8=شعبان

9=رمضان

10= شوال

11= ذی القعده

12=ذی الحجه

***و هر سال شمسی 10 روز و 21 ساعت از سال قمری بیشتر است****

اما محاسبات:

اگر به سی سال قبل در تقویم نگاه کنیم روز نوروز برابر است با چهارم جمادی‌الاول سال1?00 پس:

1/1/13?9 شمسی= ?/?/1?00 قمری

و سی سال بعد:

1/1/1389 شمس = ?/?/1?31 قمری

حال اگر اختلاف سال قمری را بدست آوریم سال 31سال اضافه، ماه یک ماه کم ،روز یک روز اضافه , در اصل30 سال و 11 ماه و 1 روز

یعنی هر سی سال شمسی

30سال شمسی= 1/11/30 قمری

اگر سی سال میانگین را درست فرض کنیم که فرض دور از عقلی هم نیست

می‌توان 30سال به 30 سال به عقب برگشت تا ببینیم نوروز آن سال چه موقع سال قمری بوده

در این حالت ? تا سی سال یعنی120سال قبل

1/1/12?9شمسی=1/8/1307قمری

و 120سال قبل آن:

1/1/11?9 شمسی=2?/11/1183 قمری

و.... همینطور،

1/1/?9 شمسی = 20/10/70 قمری

کافی یک ده سال هم کم کنیم

برای مثال

1/1/13?0 شمسی= 1?/?/1?01 قمری و

1/1/1370 شمسی= ?/9/1?11

یعنی هر ده سال تقریباً =10سال و 3ماه و 19 روز

نتیجه:

1/1/?9 شمسی=2/7/?0 قمری

کافی است ? ماه به سال قمری اضافه کنید تا به محرم ?1 برسید:

22/6/59 شمسی= 2/1/61 قمری

22*?*?9یا 22/?/?9 شمسی = 2/1/?1 قمری

30شهریور سال ?9 شمسی واقع روز عاشورا اتفاق افتاده حالا اگر چند روز کم و زیاد داشته باشد قابل اعماض است

" 8 یا 7 روز کمی سال شمسی بخاطر سال شمسی بودن است یعنی در سال شما 10 روز 21ساعت سال شمسی بیشتر از سال قمری است"

بدین صورت پی بردیم که روز عاشورا 61 درست در تابستان و گرمی هوا بوده است.

اما اگر این مجاسبه را به روز عید غدیر نیز برگردانید چنین است

1/1/10=18/12/9

امید که این مقدار مورد قبول قرار گیرد

دوستان اگر تجربه دیگری دارید برایم بنویسید یا به ای-میل AliakbariA@yahoo.com بفرستید خوشحال خواهم شد.


بنام خالق خوشی‌ها

بالاخره اروپا در یک آچ‌مز قرار گرفت، فکر می‌کردند که چون ایران قدش(به خیال خودشان) کوتاه شده هرچه آنها بگویند ما عمل خواهیم کرد، بالاخره از خواص مذاکره است که طرف حد خود را گم می‌کنه!

ما با شما مذاکره کردیم که این پیام را بدهیم: اگر سوخت 20% را بهمان طبق تعهدات آژانس انرژی اتمی بهمان ندهید خودمان تولید می‌کنیم

این پیام روشن ما را بخاطر توهم درک نکردید حالا در آشی که برایتان دهان سوز شده بچرخید و ببینید چی توش در [واهد آمد

ما برای دستیابی به یک حق بالاتر به شما بسته پیشنهاد کردیم ولی شما که می‌خواهید همیشه بد بفهمید چنین خیال کردید که از حقمان گذشتیم؟!

ما شما را بار دیگر آزمودیم البته در صحنه جهانی که غرب درغگویی است در قول و عمل

خود نشان دادید که آنقدر تحلیل ندارید که ایران از حقوق خود کوتاه نمی‌آید چرا دست بکاری زدید که ما انتظارش را داشتیم و بارها نشان داده بودید که بهتر از یک خصم برای کل جهان نیستید

امروز بعد از 7 سال پرونده ایران روی میز و در معرض افکار عموم جهان است و شما که در برابر هر قدم ایران برای تعامل و همکاری هیچ تعامل نکردید و هر بار به بهانه‌های واهی قدم در راهی گذاشتید که حقوق ایران را پایمال کنید

امروز 11? کشور غیر متعهد به ایران نگاه خواهد کرد و راهی را طی می‌کند که ما طی خواهیم کرد

چرا ؟ چون این حق مسلم تمام کشورهاست که از انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز بهره ببرد

البته ایران از نظر شرعی و اخلاقی به‌سوی تولید بمب نمی‌رود اما کشورهای دیگر این تعهد شرعی را ندارند و اخلاقی هم که شما نمی‌دانید یعنی چه!!

امروز کره شمالی بعد از ?0 -70 سال تحریم در برابر آمریکا و دیگر استکباریان قد علم می‌کند شما سخن از تحریم می‌زنید ولی کشوری که 70 سال تحریم بوده را از کدام تحریم می‌ترسانید

شما ایران را از کدام تحریم اقتصادی به وحشت می‌اندازید همان تحریمی که نیاز مبرم ماست،بعد از سی سال نمی‌فهمید که ما دنبال چی‌هستیم

بالاخره عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد،عقلتان کجاست یاریتان نمی‌کند چون در بستر تبخر و استکباری خود گم شده‌اید.

از فردا که ما دست به تولید سوخت 20% بزنیم و از فردا که از N.P.T خارج شویم چه حظی دارد

این شمائید که این راه را تقدیم ما کردید. مثل من ازتان ممنون هستم.آفرین به این تصمیم صحیح و مجلس و دولت

در چه خبر گفتم که ما خوب بازی خواهیم کرد ولی گل نمی‌توانیم بزنیم

ولی امروز این گل را خود در دروازه خودتان شلیک کردید باز هم که به دروازه خودتان گل بزنید ما باز هم ممنون‌تان خواهیم شد؛ من یکی به شما احسن خواهم گفت!!!!!

خب از فردا داد بزنید که ایران می‌خواهد بمب اتمی بسازد حال چه می‌خواهید بکنید حمله کنید که خود را نابود کرده‌اید تحریم کنید که 30 سال اینکار را کرده‌اید

آچ‌مز شده‌اید! می‌خواست کمی از جایگاه خود پایین‌تر را نیز نگاه می‌کردید بازرسان آژانس می‌گویند هیچ انحرافی در فعالیتهای ایران نیست در فردو قم که دیگر هنوز کاری صورت نگرفته شما می‌گودید باید تعطیل شود با کدام ماده و تعهد قانونی این سخن گفته می‌شود

وقتی سخن سیاسی و قطعنامه سیاسی صادر شود همان می‌شود که قطعنامه شورای امنیت شد به همان اندازه می‌ارزد که قطعنامه‌های قبلی ارزش داشتند هیچ

تحریمی که هنوز صادر نشده و روسیه‌ای که مثل منافق و درو هنوز امضاء نکرده آمده که ما نیروگاه بوشهر را بزودی راه می‌اندازیم به درک که راه نیاندازید

خیال می‌کنید چه خواهد شد اینجا همانجایی است که ما باید فکر دیگری بکنیم قدمی برداریم که خیلی پیشتر باید برمی‌داشتیم دست روی زانوی خود بگذاریم ویا علی بگویم چندین سال است که نیروگاه بوشهر راه‌اندازی می‌شود !!! همیشه با بهانه‌های(منافقانه= هم از توبره بخور و هم از آخور) مزورانه روبرو می‌شویم و کار پیش نمی‌رود اگر روسیه را از کشور خارج کنیم آنوقت خواهد فهمید که با کی طرف است.

چه حظی دارد وقتی که روسیه را به هم کیشان‌اش واگذاریم! نه شرقی نه غربی مفهوم حقیقی خود را پیدا می‌کند.

چه حظی دارد وقتی دست دورو و نیرنگباز روسیه و چین نیز قطع شود! و وقاحت آنها با شرمساری و پشیمانی روبرو شود

و بدانند این روشی نیست که بشود تا همیشه ادامه داد.

وقتی دیروز مجلس این تصمیم به موقع و شجاعانه با تمامی نمایندگان حاضر خود گرفت که همه موافقت کردند چه حظی داشت

وقتی که دولت تصمیم گرفت که ده سایت دیگر طراحی شود چه حظ جانانه دیگری نسیب شد

حالا تا آژانس بخواهد مهم نیست خدا راه خیر را برایمان می‌خواهد امید که در این راه قدم برداریم ومحکم هم برداریم.

ما باید نیروگاههای هسته‌ای دیگر را به مناقصه جهانی بگذاریم تا کشور روسیه در مخمصه غرب گیر کند

تا نتواند بهر تصمیمات مزورانه خود ادامه دهد

آنوقت می‌بینیم که آلمان و فرانسه و چین هم به خیل رقیبان روسیه بپیوندند.

وقتی 116 کشور از ما بخاطر خودشان حمایت می‌کنند

وقتی ده کشور از 35کشور حکام به قطعنامه بی‌خاصیت گروه 5+1 نه می‌گویند

آژانس چی می‌خواهد بکند

این کشور راه ما را راه خودشان و حق ما را حق خودشان می‌بینند

چرا که برای هسته‌ای شدن راهی جز این دیده نمی‌شود

دلمان خنک شد که مجلس و دولت برای یک تصمیم ضدی ایرانی چنین قاطعانه و یک صدا تصمیم گرفت

 مجلس و دولت خدمتگزار ممنون


بنام هستی بخش یگانه

در حالی که همه از آنفلونزای نوعA می‌نویسند و می‌گویند و سمینار و همایش و پوستر پخش می‌کنند و می‌گیرند و...

حیف است که ما مطلبی از این نوع یآنفلونزا ننویسیم،هرچند که پیش‌گیری و رعایت بهداشت مورد تاکید بنده نیز هست اما هرچه فکر می‌کنم که چرا وزارت بهداشت برای آنفلونزای نوعA  این بیماری اینقدر دست بکار شده و مردم بوسیله نکبت رسانه‌های امروز اینقدر از نظر روانی مورد بمب‌باران روحی قرار گرفته و کلی ضربه خوردند

بهتر نیست روی دیگر سکه نیز یک نیم نگاهی بیاندازد(این مطلب را روزی به مرحوم صابری که هنوز در دو کلمه حرف حساب را از روزنامه اطلاعات منتشر می‌کرد و هنوز دو کلمه حساب بود نه نشریات گل آقا در مورد کتابهای درسی نوشته بودم او جواب داد که اگر نگاه می‌کردند مشکل حل بود چون نیم نگاه می‌کنند مشکل را نمی‌بینند!)پشت پرده آنفلونزای خوکی چیست

مثلاً آنفلونزای معمولی و فصلی یا انسانی که نوع آنرا من نمی‌دانم و خود بهداشتی‌ها هم احتمالاً نمی‌دانند سالانه هزاران نفر را به کام مرگ می‌کشد هیچ حساسیتی ندارد!

ولی یک بیماری که کل فوتی‌های آن به پنج هزار نفر نمی‌رسد چنین داغ بازار شده که حتی مدارس را هم به تعطیلی کشید(زود قضاوت نکنید منظور حساس نشدن نیست منظور چرا در تمام بیماریهای هم سنخ و مرگبار چنین حساس نیستیم و به فکر پیشگیری آن)

از پزشکی که پسرم را بخاطر سرماخوردگی پیش‌اش بردم خیلی خوشم آمد ایشان وقتی از استراحت و هشدارهای بیماری گفتم با بی‌تفاوتی جوابم را داد که اصلاً مهم نیست و حتی آنفلونزای نوعA هم آنقدر که می‌گویند اهمیت ندارد تا جایی که می‌دانیم تعطیلی مدارس یکی از پشت پرده‌های این بیماری محسوب می‌شود که اصلاً توجیه ندارد.

خب آنسوی این سکه دیگر چه نهفته است و چه آثاری داشته است!

از آثار مثبت این بیماری و هشدارهای داده شده همین که تعداد زیادی زایر حج امسال به حج نرفتند و شاید هیچگاه هم موفق نشوند که این واجب را بجای آورند بود(البته شخصاً از اینکه بازار کسب و کار عربستان و اربابان سرمایه‌دار عرب کمی کساد است بسیار در بسیار خوشحالم مثل شما ولی چقدر خوب بود که هیچ زائری از حج سوغات نمی‌آورد چقدر حض داشت که خائنین به مدینه و مکه حرمین شرفین کمی به زائران احترام قائل می‌شدند)

از مهمترین درسهایی که لازم است بگیریم اینکه این آنفلونزای نوعA  و هم فصلی هیچکدام خودشان به تنهایی کشنده نیستند یعنی چه؟! یعنی کسانی که به یک بیماری ریویی یا بیماری خاص دیگری مبتلا هستند وقتی این بیماری را اضافه می‌کنند و ضعف مفرط و غیره باعث مرگ می‌شود.

اما من نمی‌دانم چرا باید یک انسان سالم از مبتلا شدن به این بیماری اینقدر احساس خطر کند(باز منظور پیش‌گیری نیست هزاران بیماری خطرناک دیگر نیز هست که باید از مبتلا شدن به آنها احساس خوبی نداشته باشیم،ولی مبتلا می‌شویم! و احساس خطر هم نمی‌کنیم!!)

بارها شنیده‌ایم که افراد پیر و بیمار باید مواظب باشند که سرما نخورند که خوب شدنشان مشکل می‌شود و.....

و گاهاً اگر بیماری آنها حاد باشد و باعث مرگ می‌شود

در نوع فصلی باعث مرگ بیماری اصلی است!

در نوعA  باعث مرگ آنفلونزای نوعA این انصاف است!

مثلاً کسی که بیماری ریویی یا ... دارد اگر با سرماخوردگی همراه شود علت مرگ را بیماری ریویی و ... نام می‌بریم همین فرد اگر با آنفلونزای نوعA گرفته و بمیرد علت آنفلونزای نوعA است چرا؟!

 آیا این نوع آمار و ارقامی که ارائه می‌شود صحیح است؟ مسلم غلط است با این حساب وقتی دو عدد با دو مبنای مختلف ارائه می‌دهیم برای یک نتیجه که اینکار اصلاً صحیح نیست که هیچ گمراه کننده نیز هست.

در کل جهان تعداد بیمارانی که با همین مبنای غلط فوت شده‌اند چقدر است در ایران چطور؟

آیا اگر آنرا پنج هزار نفر نام ببریم بعد با فوتی‌های بیماری ایدز یا سرطان یا تصادفات مقایسه کنیم می‌دانید که با حساب میلیونی که دارد این اعداد صفر محسوب می‌شود.

چرا چنین حساس شده‌ایم؟

چون کارتلهای واکسن سازی متقلب و بند به قدرتهای استکباری چنین می‌خواهند،پس اگر در زمینی که آنها برایمان چیده‌اند بازی کنیم سودش هم به جیب همانها خواهد رفت نه برای ما فایده داشته باشد بلکه در این بازی بازنده هستیم.

اگر یک دهم آموزشها و هشدارهای آنفلونزای نوعA  ،برای حوادث رانندگی در این کشور صورت می‌گرفت از مرگ روزانه نزدیک به 30 نفر بسیار کاسته می‌شد و آماری خیلی بیشتر از قطع نخاع و شکستگی و غیره جلوگیری می‌شد.

از طرفی همین کشور عزیزمان البته مسئولین بهداشت برای خرید میلیونی این واکسن که تازه خاصیت آن هم در هاله‌ای از شک است و بهتر است گفته شود دروغ است میلیاردی هزینه کرده‌اند اگر همین هزینه برای پژوهش و ساخت واکسن آنفلونزای فصلی یا خوکی و غیره هزینه می‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟!

کشورمان به پیشرفت دست می‌یافت در ساخت و تولید واکسن

تعداد زیادی پژوهشگر تحویل جامعه می‌شد

کشورمان از وابستگی کمی رهایی می‌یافت

اما این سرمایه‌ها وقتی می‌خواهد برای واردات هزینه شود کسر بودجه و غیره نیست یا نداریم یا سیر سبیلی رد می‌کنیم!

اما وقتی می‌خواهد برای امور زیربنایی گفته شده هزینه شود کسر بودجه اول سخنی است که می‌شنوی!

 انسان می‌ماند که چه چیزی را باور کند؟

نه اینکه کارتلهای جهانخوار جیبشان پر می‌شود و مقداری مواد بی‌خاصیت شاید هم مضر به خورد مردم می‌دهیم

پشت پرده این بیماری جیب‌های جهانخواران عارتگری است که با بحران اقتصادی روبرو شده‌اند

همانها که خیلی قبل‌ترش با بحران بی‌هویتی هم دچار بودند

همانها که به نام صهیونیسم می‌شناسیم

ثروتمندهایی که فقط به جیب خود می‌اندیشند

با جنگ است خوبه

با صدور واکسن خوبه

با فروش امتیاز نوشابه هم خوبه

هرچه باشه برای آنها خوب است....

پول همه کاری را توجیه می‌کند!

فقط دیگران سر در کار خود باشند و هر صفحه‌ای که آنها چیدند آنها در آن بازی کنند!!!


هوالمحبوب

شاید بارها از خود سوال کرده باشیم که فرق بین فلانی و فلانی چیست؟

مثلاً عماریاسر و ابوبکر یا بین ابوذر و عمر یا سلمان و عثمان و بین حمزه و عباس و مقداد ....

چه تفاوتی در این بین وجود دارد؟فرق است بین شب و روز

چه شاخصی زبیر را از طلحه و این دو را از عمار و این سه را از مالک جدا می‌کند!؟

آیا در زمان پیامبر اختلاف سنی داشتند!

در مراتب ایمان آنها چه؟

اولین و موثرترین نقطه انفکاک در مراتب ایمان آنها بر می‌گردد به نوع نگاه و بلکه نیت آنها در پیوستن به گرد پیغمبر(ص).

آن نیتی که پیوند می‌زد بین سلمان با پیامبر(ص) فرق داشت با نیت عمر

آن نیتی که ابوذر را به سوی پیغمبر(ص) کشیده بود فرسخها با نیت ابوبکر تفاوت داشت

آن نیتی که حمزه سیدالشهداء را نزد رسول اکرم(ص) آورد با نیت عباس فرق داشت

خیلی از این تفاوتها در زمان پیغمبر اعظم(ص) خودنمایی می‌کرد اما زود غش داران آن را پنهان می‌کردند به علل مختلف شاید ناچار به این پنهانکاری بودند

سالها باید بگذرد تا نیتها خودنمایی کنند

عمروعاص بسوی ارودی معاویه روان شود و مالک در چادر علی علیه السلام بماند

سعد را بسوی دیگر کشد و ابوموسی بسوی دیگر

همه وقت چنین بوده و چنین خواهد بود.

وقتی اخلاص روشن خواهد شد، که صحنه امتحان پیش آید

و این امتحانات یکی یکی در طول زمان خودنمایی می‌کند

یکباره همه جلوه گر نخواهد شد

یکباره خس و خاشاکها از شن ها و ماسه‌ها جدا نمی‌شود

طول خواهد کشید تا ماهیتها و سنگینی‌ها و وزنها مشخص شود و سبکی‌ها بیرون ریزد.

نیت های پاک و صحیح و درست با نیتهای نادرست و پلید وقتی خود نمایی می‌کند که موقع‌اش باشد

همه وقت آب گل آلود باقی نمی‌ماند.

اهداف مادیون با معنویون گاهاً خیلی طول می‌کشد تا خودنمایی کند

و گاهی هم زمان ماهیتها را عوض می‌کند و این بهترین است که افرادی از پرتگاه به  ارودگاه امن سرازیر شوند.

ولی متاسفانه گاهی هم افرادی نقل مکان می‌کنند و از اردوی خودی به پرتگاه شیطان پناه می‌آورند

نکته قابل بیان اینکه

هیچ کس در این روند منتی بر مردم نباید داشته باشد

اولین نشانه پرتی همینجا خود را نشان می‌دهد

اگر کسی ادعای ایمان کرد ادعای کار کردن و انقلابی بودن این همان نقطه افتراق است

چرا کسانی که برای خدا و معنویت کاری برای مردم وانقلاب کرده‌اند باید همیشه ادعا داشته باشند

اگر مسئولیتی بردوشت گذاشتند انجام بده اگر نه کنار بایست

البته این کنار ایستادن به مفهوم دلسوزی نکردن نیست

به معنی اینکه شاخ و شانه نکشیدن است

اگر وزیری را جابجا کردند اگر استانداری عوض شد

اگر گفت من چنین کردم من اینکار را کردم این نشان می‌دهد که نیت معنوی و خدایی درکارش نبوده و گرنه نباید کسی که برای خدا برای مردم وانقلاب و نظام کاری کرده بیان کند چون خدا خود بهترین گواهان است

و بهترین پاداش و عوض دهنده

چرا باید آنرا با متاعی اندک و ناچیز عوض کنیم؟!!

اگر کسی را دیدید که خیلی ادعای زحمت کشیدن برای مردم و انقلاب می‌کند

در او شک کنید!!

چون سنگ محک آید در  امتحان روزگار

سره گیرد سری و ناسره شود ناسازگار

بگذریم این کلام را از آن جهت نوشتم که خیلی برایشان پرسش است که فلانی اینقدر در جبهه زحمت کشیده و چه و چه

در زمان کی چی بوده اما امروز از فلان کار اورا کنار گذاشته‌اند

اولاً همیشه نباید یکسری افراد بر یک کار سوار باشند

دوم اینکه سوابق او بجای خود محفوظ و اجرش نیز....

اما این دلیل محکمی برای همیشگی بودن نیست

چون افراد بالاخره باید بازنشسته شوند

اما اگر افرادی ادعا کردند بدانید که عوض کردن آنها کار صحیحی بوده و صواب

اما

خیلی از این سوابق دارها را امام (ره) کنار گذاشت

چرا کسانی که ادعای پیروی از خط امام می‌کنند امروز دلداده او شده‌اند

مگر آن فرد راه خود را تغییر داده و برای رادیو فردا و بی.بی.سی فتوا نمی‌دهد

یا شما راهتان عوض شده و جذب او شده‌اید؟

این سوال کلیدی‌است که جواب آن خیلی از مسائل را روشن می‌کند 


بنام خدای بصیر و توانا

نگاهتان به آینده امیدوارانه باشد? امیدوارانه و با بصیرت <برداشتی از سخنان رهبر معظم انقلاب آیه‌الله خامنه ای>رهبر توصیه به بصیرت در حوادث دارد

این سخن را گوش کنید،

من نه سیاست چپ می دانم چیست نه راست نه هیچگاه به اینکارها هم کاری نداشتم

روز جمعه هم رای خودم را دادم و شنبه از خانه آمدم بیرون دیدم یک عده جمع شده اند وارد آنها شدم ههمراهی کردم دیدم نمی شود اینکه نشد کار! باید کاری کرد عده ای زدند یک عده کشته و زخمی شدندو.... من دیدم در این مملکت نمی شود زندگی کرد? فروختنی ها را فروختم دست زن و بچه ام را گرفتم آمدم اینجا(یک کشور اروپایی کمی دور از جامعه و نه معروف? یک اردوگاه پناه جویان) من یک متخصص بودم بسیار هم در کارم وارد بودم درآمد زیادی داشتم و وضعم هم بسیار خوب بود ولی نشد اینجا پناهجو شده ام مثل کارگر ساده و دون پایه دارم مث... کار می کنم .

این سخنان را حتماً شما هم از رادیو فردا چند وقت پیش شنیده باشید

این فرد بعد از ?? خرداد از ایران فرار کرده برای چی و چرا؟

شاید برای خیلی از ماها تعجب داشته باشد که تقریباً برای هیچ و پوچ فردی خودش را و زن و بچه اش را آواره کرده آنهم انسانی متخصص و با وضعیت خوب

اما برای تعدادی این کار او منطقی است چون در این کشور نمی شود زندگی کرد

خب بصیرت و عقل هم اینجا بکار می آید نه سواد و تخصص

برای چی رفتی و خود را آواره کردی ؟

چون نمی شود در این مملکت زندگی کرد

چطور در مملکتی که نمی شود زندگی کرد تو تخصص گرفتی و کار هم داشتی و حقوق و وضع خوبی هم داشتی؟

این دیگر سوالی است که جواب داده نمی شود.

خب حالا در این کشور جدید و متمدن وضعت چطوره؟

تنها جواب اش اینه که مثل یک کارگر دون کار می کند و زندگی بسیار بدی دارد و...

اما چرا این دو را با هم عوض کرده ؟ پاسخی نیست

یعنی بر اساس یکسری توهم یک کارهایی کرده حالا توش مانده

البته رادیو فردا (ارگان تبلیغی سازمان جاسوسی آمریکا سیا)با این فرد مصاحبه می کند که نتایج دلخواه خود را بگیرد

و اهدافی دیگر را تدارک می بیند و سخن دل خودش را چاشنی آن می کند

و تفاسیر وارونه خود را البته چشم بسته و بدون تفکر تحویل شنونده می‌دهد.

اما اصل قضیه اینجاست که برای این فرد و کاری که کرده جز همان کسانی که از روی توهم پیش از تمام شدن انتخابات خودرا پریزیدنت PRESIDENTخواندند و غوغاسالاری و قانون گریزی کرده و مملکت را به آشوب دعوت نمودند و اغتشاش ایجاد کردند کسی دیگر تقصیر ندارد مگر بی بصیرتی فرد یاد شده

جهان غرب خوب و مهد تمدن است و ایران اسلامی بد است این تفسیر رایدیو فرداست!

تعجب اینجاست که فرد هیچ امیدی هم به همین غرب ندارد و انتهای کار خود را تاریک می بیند.

نزدیک به ?? میلیون هم وطن ما به غیر از احمد نژاد رای داده‌اند و پیش از این هم فکر نمی‌کردند که کروبی و موسوی چنین افرادی باشند

اما عده‌ای به هر دری می‌زنند که ثابت کنند مرغ یکپا دارد

چرا معلوم نیست؟

چون بصیرت نیست.

یک تعدادی در همین اغتشاشات هم دستی بر آتش داشته‌اند و... ولی هیچ یک خود را به جهان غرب آزاد از آزادگی فرار نکرده‌اند

عده‌ای هم در این جمعیت? خوب سیاستهای آمریکا و انگلیس و اربابشان اسرائیل کودک کش را خوب می‌شناسند و هیچگاه با اینکه به رئیس جمهور منتخب علاقه نداشته و ندارند ولی اینقدر هم بی بصیرت نیستند که پادو و جاسوس آنها شوند

و خود را از وطن خود محروم کنند

مردم کشور در روی این کره به این بصیرت و آگاهی و سیاستدار نمی‌توان پیدا کرد

ولی افرادی هم هستند که با بعضی از کارهای خود انسان را متعجب می‌کنند!

یکسری شکمباره و حرام خور و عاج نشین بالای شهر کمی از مسئله پرت هستند

بعد از سی سال از انقلاب هنوز دنبال یکسری بی عقل مثل خود یا هم هدف خود می‌روند و چاهی بهر خود می‌کنند

و بعد هم باور نمی‌کنند که توده های مردم دردشان تا ???درجه با اهداف و نظرات آنها متفاوت هست

نباید انتظار داشته باشند در یک رقابت آزاد کاندید مورد نظر آنها که خود را تافته جدا بافته از توده مردم می‌داند فرقی با کاندید توده مردم نداشته باشد!