یا رب العالمین
چندان چنان و بی خیال بودیم
اگر چنین درد سر دار شدیم
در کردار دست بالا بودیم
لیک نیم بهاء رها شدیم
از شرق به غرب تمام ما بودیم
الآن هم سراسر غوغا شدیم
اگر بوته زار قلم نو بودیم
کنون مثل زغال سیاه شدیم
امروز رفتن در بلا شاهد بودیم
فردا ترفند آنها شکارشان ما شدیم
روزنه تاریک و رشته باریک چه بودیم
پس چرا اینقدر بی فکر و ولنگار شدیم
صحرای پر سبزه و نیک طراوت بودیم
شاید که امروز خشکیده و کال تر شدیم
در نمکزار درون پر ز قند دوستان بودیم
فردای نیآمده تلخ و پر دردسر شدیم
چاه پر آب و مزرع گندمزار بودیم
مترسک جالیز پر فتنه امروز شدیم
آوازمان گوش نواز و خوش صدا بودیم
چه کنیم خرخر حلقوم و خرناسی شدیم